ویس کنسول

لغت نامه دهخدا

ویس کنسول. [ ک ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) معاون کنسول. نایب قنسول. کنسول یار. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

نایب کنسول، کاردار.

فرهنگ فارسی

(اسم ) معاون کنسول نایب کنسول کنسو لیار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت