نوید رسان

لغت نامه دهخدا

نویدرسان. [ ن ُ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) نوید رساننده. مژده آور. مژده ور. بشیر. مبشر. ( یادداشت مؤلف ). که بشارت آرد. نیز رجوع به نوید و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

نوید رساننده . مژده آور . مژده ور . بشیر . مبشر . که بشارت آرد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم