لغت نامه دهخدا
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دارالملک ایمان را مجرد بیند ازغوغا.سنائی.بدان نفس که برافرازد آن یتیم علم
بدان زمان که براندازد این عروس نقاب.خاقانی. || نقاب از روی کسی برگرفتن :
چون والهان ز جای بجستم دویده پیش
بگرفتمش کنار و برانداختم نقاب.انوری ( از آنندراج ).