لغت نامه دهخدا
خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او
شیرمردان را از نافه آهو کم نیست.خاقانی.هنرت مشک نافه آهوست
چه عجب مشک درد سر زاید.خاقانی.نافه آهو شده ست ناف زمین از صبا
عقد دوپیکر شده ست پیکر باغ از هوا.خاقانی.نیفه روبه چو پلنگی به زیر
نافه آهو شده زنجیر شیر.نظامی.رجوع به نافه شود.
|| کنایه از موی خوشبوی باشد که زلف و کاکل معشوق است.( آنندراج ). رجوع به نافه شود.