ناصیه زار

لغت نامه دهخدا

ناصیه زار. [ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) از عالم گلزار و سبزه زار. ( آنندراج ). آنجا که مردم ناصیه بر زمینش می گذارند. سجده گاه عمومی :
به آستین کریمش که هست گنج افشان
به آستان حریمش که هست ناصیه زار. عرفی ( از آنندراج ).|| ( ص مرکب ) آنکه خود را با زلف و گیسوی فراوان زینت کرده باشد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنجا که مردم پیشانی برزمین نهند سجده گاه عام : باستین کریمش که هست گنج افشان باستان حریمش که هست ناصیه زار. ( عرفی آنند.لغ. )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم