نار امیدن

لغت نامه دهخدا

نارامیدن. [ دَ] ( مص منفی ) ناآرامیدن. نیارامیدن. آرام نگرفتن. استراحت نکردن. مقابل آرامیدن. رجوع به آرامیدن شود.

فرهنگ فارسی

نا آرامیدن نیارامیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم