معاقب داشتن

لغت نامه دهخدا

معاقب داشتن. [ م ُ ق َ ت َ ] ( مص مرکب ) عقوبت کردن.مجازات کردن. سزای عمل بد کسی را دادن :
تقصیر اگر فتاد به خدمت
من بنده را مدار معاقب.مسعودسعد.و رجوع به معاقب شود.

فرهنگ فارسی

عقوبت کردن مجازات کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم