مروت ورز

لغت نامه دهخدا

مروت ورز. [ م ُ رُوْ وَ وَ ] ( نف مرکب ) مروت ورزنده. دارای مروت و جوانمردی :
خدایگان خردپرور مروت ورز
بلندهمت و زایرنواز و حرمت دان.فرخی.

فرهنگ فارسی

مروت ورزنده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم