لول زدن

لغت نامه دهخدا

لول زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لولیدن. لول خوردن. جنبیدن در جای خویش ، چنانکه کرمهای خرد دراز سرخ در خشکی یا در آب. تَمَلمُل.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لول خوردن لولیدن .
لولیدن . لول خوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم