فغان درگرفتن

لغت نامه دهخدا

فغان درگرفتن. [ ف َ دَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) فغان کردن. فریاد برآوردن. فغان برآوردن :
در ملک این لفظ چنان درگرفت
کآه برآورد و فغان درگرفت.نظامی.

فرهنگ فارسی

فغان کردن . فریاد بر آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال میلادی فال میلادی فال کارت فال کارت استخاره کن استخاره کن