دیو باف

لغت نامه دهخدا

دیوباف. [ وْ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) نساجةالجن باشد که معرب آن دیباج است. ( از المعرب جوالیقی ص 140 ). رجوع به دیباج شود.

فرهنگ فارسی

نساجه الجن باشد که معرب آن دیباج است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت