لغت نامه دهخدا
شمع روان بین در هوا آتش فشان بین در هوا
بر کرکسان بین در هوا پرواز دشوار آمده.خاقانی.وآنکه در دولت و در نعمت و آسانی زیست
مردنش زینهمه شک نیست که دشوار آید.سعدی ( گلستان ).ور ایدون که دشوارت آمد سخن
دگر هر چه دشوارت آید بکن.سعدی.چو دشوارت آید ز دشمن سخن
نگر تا چه عیبت گرفت آن مکن.سعدی.اردوان رااز آن [ سخنان درشت اردشیر ] دشوار آمد. ( کارنامه اردشیر ترجمه صادق هدایت ص 9 ). ذماء؛ دشوار آمدن بر کسی. امتعاض ، شظ، شق ؛ دشوار آمدن کار بر کسی. ( از منتهی الارب ).