دراز گزاردن

لغت نامه دهخدا

دراز گزاردن. [ دِ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) طول دادن گفتار یا تعبیری.
- دراز گزاردن نماز ؛ طول دادن آن :
کلید در دوزخست آن نماز
که در چشم مردم گزاری دراز.سعدی.

فرهنگ فارسی

طول دادن گفتار یا تعبیری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم