لغت نامه دهخدا دایم الخمر. [ ی ِ مُل ْ خ َ ] ( ع ص مرکب ) باده پرست.همیشه مست. مست مدام. پیوسته مست. دائم الخمر. سکیر. سکور. که پیوسته شراب خورد. رجوع به دائم الخمر شود.