داغ برروی

لغت نامه دهخدا

داغ برروی. [ ب َ ] ( ص مرکب ) داغ بررو. کنایه از غلام و پرستار. ( آنندراج ) :
حبش داغ برروی فرمان اوست
سیه پوشی زنگ ز افغان اوست.نظامی.رجوع به ترکیبات کلمه داغ و نیز رجوع به مجموعه مترادفات ص 257 شود.

فرهنگ فارسی

داغ بر رو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال سنجش فال سنجش