خجالت زدگی

لغت نامه دهخدا

خجالت زدگی. [ خ َ / خ ِ ل َ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت خجالت زده : حسین از روی خجالت زدگی نتوانست غذا بخورد. فلانی بر اثر خجالت زدگی دیگر روی دیدار آنها ندارد.

فرهنگ فارسی

حالت خجالت زده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو