حسین نطنزی

لغت نامه دهخدا

حسین نطنزی. [ ح ُ س َ ن ِ ن َ طَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد ابوعبداﷲ بدیعالزمان ملقب به ذواللسانین و مشهور به ادیب نطنزی. درگذشته محرم 497 هَ. ق. او راست : «دستوراللغة» که فرهنگ عربی به فارسی است. رجوع به مقدمه لغتنامه وهدیة العارفین ج 1 ص 311 و ذریعه ج 7 ص 208 شود و در محاسن اصفهان مافروخی ص 114 اشعاری درباره اصفهان به وی نسبت کرده است و در ترجمه فارسی آن ص 127 نام وی را حسین بن محمد آورده است و از جمله آن اشعار است :
حوت اصفهان خصالا عجابا
بها کل من یشتهیه استجابا
هواءً منیراً و ماءً نمیرا
و خیراً کثیراً و دوراً رحابا
و ترباً زکیاً و نبتاً رویا
و روضاً طریاً یناغی السحابا.
از آن است :
و زاد محاسنها زنرود
میاها کطعم الحیات عذابا.
حسین نطنزی. [ ح ُ س َ ن ِ ن َ طَ ] ( اِخ ) همدانی. متوفی 1270 هَ. ق. 1854/ م. او راست :نورالانوار. ( اعلام الشیعه قرن سیزدهم هجری ص 371 ).

فرهنگ فارسی

همدانی اوراست نور الانوار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال انگلیسی فال انگلیسی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت