جای انداختن

لغت نامه دهخدا

جای انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) ترتیب دادن مکان. ( ارمغان آصفی ) ( از بهار عجم ). جای گستردن. مکان تعیین کردن :
بی آنکه همی کام و زبان وقف تو دارم
در صدر دل انداخته ام بهر تو جائی.واله هروی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

ترتیب دادن مکان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال ارمنی فال ارمنی