جادو جنبل

لغت نامه دهخدا

جادوجنبل. [ جَم ْ ب َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول زنان ، جادو. سحر و افسون. رجوع به جادو شود.

فرهنگ معین

(جَ بَ ) (اِمر. ) (عا. ) ۱ - سحر، جادو. ۲ - عنوانی تحقیرآمیز برای جادو.

فرهنگ عمید

سِحر، افسون.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سحر جادو افسون .

ویکی واژه

(عا.)
سحر، جادو.
عنوانی تحقیرآمیز برای جادو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم