دانشنامه اسلامی
توفیق مصدر باب تفعیل از ریشه «و ـ ف ـ ق» است و در لغت بر ایجاد هر گونه سازگاری و مناسبت و همراهی بین دو چیز دلالت دارد. توفیق را در اصطلاح، این گونه تعریف کرده اند که خداوند افعال بندگانش را موافق خشنودی خود قرار دهد. بعضی هم در تعریفی عام تر آن را موافقت قضای خداوند و خواست بنده در شر و خیر دانسته اند، هرچند در زبان عرف تنها در امور خیر به کار می رود، بنابراین توفیق، ترتیب و سامان دادن اسباب است به نحوی که بنده را به عمل صالح می رساند یا اینکه او را از رسیدن به اسبابی که موجب معصیت می گردد باز می دارد.
اقسام توفیق
توفیق را به دو قسم تکوینی و تشریعی قسمت کرده اند. قرآن، دو بار توفیق را در معنای لغوی آن به کار برده است: «واِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَمـًا مِن اَهلِهِ وحَکَمـًا مِن اَهلِها اِن یُریدا اِصلـحـًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَینَهُما» و «... یَحلِفونَ بِاللّهِ اِن اَرَدنا اِلاّ اِحسـنـًا وتَوفیقـا». معنای اصطلاحی توفیق یک بار در قرآن آمده است: «اِن اُریدُ اِلاَّ الاِصلـحَ مَااستَطَعتُ وما تَوفیقی اِلاّ بِاللّهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب». در برخی روایات به معنای اصطلاحی توفیق اشاره شده و آن را در برابر خذلان به معنای وانهادن و فرو گذاشتن به کار برده اند.
اهمیت توفیق
توفیق از مسائل حیاتی و سرنوشت ساز در زندگی انسان است، زیرا هنگامی برای انسان خیر و سعادت حاصل می شود که توفیق شامل حال او شود. در واقع توفیق، نوری است که با آن خداوند بصیرت بنده را روشن می کند. عقل و فطرت، انسان را به سوی خداوند هدایت می کنند و خداوند برای هدایت او پیامبران و کتاب های آسمانی هم فرستاده است؛ ولی با این حال انسان به هدایتی دیگر نیز نیاز دارد که همان توفیق است، زیرا امور یاد شده در تحقق هدایت کامل و رسیدن به درجات قرب الهی کافی نیستند. انسان همواره میان توفیق و خذلان در نوسان است و چه بسا در ساعتی مقداری از این و مقداری از آن را داراست.
روابط معنایی توفیق
...