دانشنامه عمومی
عنوان کامل کتاب را «تنبیه الامة و تنزیه الملة فی لزوم المشروطیة الدولة المنتخبة لتقلیل الظلم علی أفراد الأمة و ترقیةالمجتمع» نیز ثبت کرده اند .
کتاب به گفته نگارنده «در تشریح حقیقت استبداد و مشروطیت دولت و تحقیق قانون اساسی و مجلس شورای ملی و توضیح معنی حریت و مساوات است» او استبداد را به دو نوع استبداد سیاسی و استبداد دینی تقسیم کرده و از میان بردن استبداد دینی را بسیار دشوارتر می داند.
استبداد را به سیاسی و دینی منقسم و هر دو را مرتبط به هم و حافظ یکدیگر و با هم تؤام دانسته اند و قلع این شجره خبیثه و تخلص از این رقیت خسیسه - که وسیله آن فقط به التفات و تنبه ملت منحصر است - در قسم اول اسهل و در قسم دوم در غایت صعوبت و بالتبع موجب صعوبت علاج قسم اول هم خواهد بود.
نائینی در این کتاب مخالفت اسلام با کسب دانش را رد کرده و مشروعیت حکومت در زمان غیبت را منوط به تدوین قانون اساسی، تشکیل مجلس شورای ملی و نظارت مجتهدین بر قوانین مجلس می داند. برای این امر، او در این کتاب نظریه ای را مطرح می کند که بعدها به منطقهٔ فراغِ شرع را معروف می شود.
در تفسیر آیه «واَمرهم شُوری بَینهم» و در توضیح حکومت ولایتیه که نائینی آن را به صدر اسلام ارجاع می دهد، او معتقد است که این الزام مشورت که در قرآن آمده و در سنت اجرا شده، تعارف نبوده و پیامبر و امام معصوم باید در حکومت مشورت کنند و نظر دیگران را در حاکمیت دخالت دهند تا حکومتشان در صورت و سیرت به استبداد شبیه نشود. در واقع حکومت معصوم هم بی مشورت با مردم استبدادی است.
نائینی مشروطه را بیدارباشی می داند و تحفه ای که از غرب آمده و حالا بسیاری از روحانیان که درگیر استبداد دینی شده اند سعی می کنند تا آن را ضد حکومت اسلام و امام زمان جلوه دهند. او اشکال کار را در دور دست های تاریخ می داند از وقتی بنی امیه و معاویه بنای سلطنت استبدادی را نهادند و علمای درباری به توجیه قصر و کاخ سبز معاویه پرداختند و بعدها با تداوم سلطنتِ استبدادی و عادت شدن این نوع حکمرانی و همراهی روحانیان، اینگونه به نظر رسید که اسلام و حکمرانی همین است و آنچه در دوره کوتاه صدر اسلام مشاهده شد به فراموشی رفت. از نظر او کار به جایی رسید که علمای شیعه، شاه را با معصوم اشتباه گرفتند و هر اعتراضی به شاه مستبد را محاربه با امام زمان دانستند. نائینی در اینباره از نامه های برخی آخوندها و ردیف کردن آیات و روایات برای علمای نجف می گوید و اینکه چگونه آنها می خواستند از مراجع حکم تکفیر مشروطه خواهان را بگیرند.