بگماز کردن

لغت نامه دهخدا

بگماز کردن. [ ب ِ / ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب )مجلس شراب داشتن. ( از برهان ). مجلس شراب داشتن و مهمانی نمودن. ( ناظم الاطباء ). بزم شراب داشتن. ( از رشیدی ). کنایه از مجلس شراب داشتن. ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ). ضیافت دادن. مهمانی کردن. می گساردن :
یکی بزم سام آنگهی ساز کرد
سه روز اندران بزم بگماز کرد.فردوسی ( از جهانگیری ).

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) ۱ - مجلس شراب داشتن . ۲ - مهمانی دادن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- مجلس شراب داشتن .۲- مهمانی کردن ضیافت دادن .

ویکی واژه

مجلس شراب داشتن.
مهمانی دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال لنورماند فال لنورماند