ببازار افتادن

لغت نامه دهخدا

ببازار افتادن. [ ب ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) سر از بازار درآوردن. در بازار قرار گرفتن. || بازاری شدن. در بازار پخش شدن. || کنایه از فاش شدن. رسوا شدن. ( آنندراج ) :
خواهی خبر از خانه ببازار نیفتد
از بیخبران بگذر و در خانه ما باش.مولانا لسانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

سراز بازار در آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشق فال عشق