باریاب شدن

لغت نامه دهخدا

باریاب شدن. [ رْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دستوری دخول. اجازه ٔدرآمدن داشتن. بار یافتن. بحضور پادشاه یا امیری رفتن. رجوع به بار یافتن. باریابی. باریاب گشتن شود.

فرهنگ فارسی

اجازه در آمدن داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش