اشک پیازی

لغت نامه دهخدا

اشک پیازی. [ اَ ک ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ :
تا چشم تو آراسته سرنامه ناز است
از دیده عشاق دهد اشک پیازی.علی خراسانی ( آنندراج ).و رجوع به اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونی و اشک خونین شود.

فرهنگ فارسی

اشک سرخ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع