اردی روغن

لغت نامه دهخدا

( آردی روغن ) آردی روغن. [ رَ / رُو غ َ ] ( اِ مرکب )حلوای آردی. حلوا که از آرد گندم کنند :
آردی روغن و حلوای برنجی وزلیب
مرد کاری چو بچنگال زنی اول بار.بسحاق اطعمه.آردی روغن برم لال آمده ست
نام من از غیب چنگال آمده ست.بسحاق اطعمه.

فرهنگ فارسی

( آردی روغن ) حلوای آردی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت