دانشنامه اسلامی
عمادالدین ابوکالیجار(ح ۴۰۰-۴۴۰ق/۱۰۱۰-۱۰۴۸م)، از ۴۱۲ق/۱۰۲۱م امارت اهواز داشت. پس از مرگ پدر، به دعوت اوحد ابومحمد بن مکرم، برای استقرار بر تخت به شیراز خوانده شد. اما عمویش ابوالفوارس امیر کرمان، پیشدستی کرد و بر شیراز چیره گشت. ابوکالیجار سپاه وی را درهم شکست و وارد شهر شد. اندکی بعد، از بیم لشکریان که به بهانه زر و سیم بر او شوریدند، به نوبندجان و سپس به شعب بوان رفت. دیلمیان ابوالفوارس را به شیراز خواندند و او پس از تسخیر شیراز برای سرکوب ابوکالیجار به شعب بوان تاخت، اما در میانه صلح افتاد، بر این قرار که فارس و کرمان زیر فرمان ابوالفوارس باشد و ابوکالیجار بر خوزستان کم براند.
ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۹، ص۳۳۸، دارصادر، بیروت، ۱۳۹۹ق.
اما این صلح دوامی نیافت و ابوکالیجار با یک حمله بر فارس چیره شد و ابوالفوارس را در نبردی دیگر میان بیضاء و اصطخر درهم شکست. در ۴۱۶ق/۱۰۲۵م، پس از مرگ مشرف الدوله، در بغداد به نام او را از خطبه بیفکندند و جلال الدوله را به حکومت شناختند. ابوکالیجار در ۴۱۹ق/۱۰۲۸م، به هواخواهی از دیلمیان که ترکان بر ایشان تاخته بودند بصره را تصرف کرد. در همان سال پس از مرگ ابوالفوارس بر کرمان نیز چیره شد و سال بعد، از بیم محمود غزنوی، به جلال الدوله دست اتحاد داد، ولی جلال الدوله در پاسخ به اهواز تاخت و دست به چپاول گشود و سپاه ابوکالیجار را درهم شکست. با این همه، وی به بغداد بازگشت.
صلح با جلال الدوله
در ۴۲۲ق/۱۰۳۱م،سلطان مسعود بر کرمان چیره شد. سال بعد ترکانِ بغداد بر جلال الدوله شوریدند و خطبه به نام ابوکالیجار کردند، اما وی از رفتن به بغداد امتناع کرد و آنها نیز نام او را از خطبه انداختند.
ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۹، ص۴۲۳، دارصادر، بیروت، ۱۳۹۹ق.
...