ابو محفوظ

لغت نامه دهخدا

ابومحفوظ. [ اَ م َ ] ( اِخ ) معروف بن فیروز یا فیروزان کرخی. تابعی است. رجوع به معروف... شود.

فرهنگ فارسی

تابعی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا فال احساس فال احساس فال ورق فال ورق