یکتاز

لغت نامه دهخدا

یکتاز. [ ی َ /ی ِ ] ( نف مرکب ) یکه تاز. ( آنندراج ). آنکه تنها بر دشمن حمله می کند. ( ناظم الاطباء ). رجوع یه یکه تاز شود.

فرهنگ فارسی

به معنی یکه تاز آنکه تنها بر دشمن حمله می کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ