یامن

لغت نامه دهخدا

یامن. [ م ِ ] ( ع ص ) مبارک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مبارک و خجسته. ( ناظم الاطباء ). || طرف دست راست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه بر دست راست بود. ( دهار ). خلاف یاسر. ( یادداشت مؤلف ).
یامن. [ م ِ ] ( چینی ، اِ ) کلمه چینی به معنی دولت و حکومت ، خاصه دولت و حکومت چین در برابر دول خارجه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کلمه چینی به معنی دولت و حکومت خاصه دولت و حکومت چین در برابر دول خارجه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا یَأْمَنُ: ایمن نمی داند - احساس امنیت نمی کند
ریشه کلمه:
امن (۸۷۹ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم