گوش بریده

لغت نامه دهخدا

گوش بریده.[ ب ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) بریده گوش. اصلم. اجدع.

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه گوشش را بریده باشند . ۲ - کر اصم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال مارگاریتا فال مارگاریتا