کلوزه. [ ک ُ زَ / زِ ] ( اِ ) بمعنی کلوز است که غوزه پنبه شکفته باشد و آن را جوزقه نیز خوانند. ( برهان ). بمعنی کلوز است و به زای فارسی هم آمده است. ( آنندراج ). کلوز. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلوز شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) غوز. پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن بر آمده باش جوزغه .
ویکی واژه
کلوزه (جمع کلوزهها) (واژهٔ قمی) کوزهای که دسته یا لبهٔ آن شکسته، ولی همچنان قابل استفادهاست. [ ک ُ زَ / زِ ] غوزهٔ پنبه که شکفته باشد و پنبهها از آن درآمده باشد.