کلوزه

لغت نامه دهخدا

کلوزه. [ ک ُ زَ / زِ ] ( اِ ) بمعنی کلوز است که غوزه پنبه شکفته باشد و آن را جوزقه نیز خوانند. ( برهان ). بمعنی کلوز است و به زای فارسی هم آمده است. ( آنندراج ). کلوز. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلوز شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) غوز. پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن بر آمده باش جوزغه .

ویکی واژه

کلوزه (جمع کلوزه‌ها)
(واژهٔ قمی)
کوزه‌ای که دسته یا لبهٔ آن شکسته، ولی همچنان قابل استفاده‌است.
[ ک ُ زَ / زِ ] غوزهٔ پنبه که شکفته باشد و پنبه‌ها از آن درآمده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم