پیش گذاشتن

لغت نامه دهخدا

پیش گذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) برابر گذاشتن. نزدیک قرار دادن. روبروی نهادن. || گذاشتن که بحضور رود. بار دادن. گذاشتن که بر شخص درآید : و باز آمد از پس دیگر روز هیچکس راپیش نگذاشتند که رنجورتر شده. ( قصص الانبیاء ص 239 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱- برابر گذاشتننزدیک قرار دادن. ۲- باردادن اجاز. حضور رسیدن دادن : دیگر روز هیچکسی را پیش نگذاشتند که رنجورتر شده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم