پیرملو

لغت نامه دهخدا

پیرملو. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد. واقع در 5هزارگزی شمال چنار عباس خان. کوهستانی ، سردسیر. دارای 308 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. محصول آنجا غلات و لبنیات و انگور و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان چهاردولی بخش اسد آباد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس