پولادسنج

لغت نامه دهخدا

پولادسنج. [ س َ ] ( نف مرکب ) جنگی. دلاور. شجاع. اسلحه دار. ( انجمن آرا ). ج ، پولادسنجان :
ترازوی پولادسنجان بمیل
ز کفه بکفه همی راند سیل.نظامی.گرازنده شد تیغ بی هیچ رنج
دو نیمه شد آن کوه پولادسنج.نظامی.رسیدند پولادسنجان چو باد
اساسی نهادند محکم نهاد.میر خسرو.

فرهنگ معین

(سَ ) (ص فا. ) دلاور، جنگاور.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دلاور شجاع جنگاور : [ گرازنده شد تیغ بی هیچ رنج دو نیمه شد آن کوه پولاد سنج .] ( نظامی )

ویکی واژه

دلاور، جنگاور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم