پاچک
پاچک. [ چ َ ] ( اِ ) سرگین خشک شده گاو. سرگین گاو که بدست پهن و خشک کنند سوختن را. غوشاک. غوشا. تپاله.
پاچک. [ چ ِ ک ُ ] ( اِخ ) فرانسوا.نقاشی اسپانیائی. مولد بسال 1571م. ( 978 هَ. ق. ) در اشبیلیه. و وفات در سنه 1654م. ( 1064 هَ. ق. ).
(چ َ ) (اِمر. ) پِهِن خشک شدة گاو، تپاله .
سرگین خشک شدۀ گاو، تاپال، تپاله، پاوچک، غوشا، غوشاک.
سرگین گاوکه خشک شده باشد، تاپال ، تپاله غوشا
( اسم ) سرگین خشک شد. گاو غوشاک تپاله غوشا .
نقاشی اسپانیایی
پِهِن خشک شدة گاو؛ تپاله.