منفطر. [ م ُ ف َ طِ ] ( ع ص ) شکافته شونده. ( غیاث ). شکافته شونده و شکافته. ( آنندراج ). شکافته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : السماء منفطر به کان وعده مفعولاً. ( قرآن 18/73 ). رجوع به انفطار شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی مُنفَطِرٌ بـِ: شکافته شده با(معنی اصلی کلمه فطر چاک زدن چیزی است از طرف درازای آن ) ریشه کلمه: فطر (۲۰ بار) «مُنْفَطِرٌ» از مادّه «انفطار» به معنای «انشقاق» و شکافتن است و ضمیر در «بِهِ» به «یوم» باز می گردد، یعنی آسمان به واسطه آن روز از هم شکافته می شود (توجّه داشته باشید «سماء» هم به صورت مذکر و هم مؤنث مجازی، استعمال می شود).