قرنین

لغت نامه دهخدا

قرنین. [ ق َ ن َ ] ( ع اِ ) تثنیه قرن. دو قرن. رجوع به قرن شود.
قرنین. [ ق َ ن َ ] ( اِخ ) ( ذوالَ... ) رجوع به ذوالقرنین شود. لقب اسکندر است.
قرنین. [ ق َ ن َ ] ( اِخ )جایی است در بالاترین نقطه وادی دولان از ناحیه مدینه که بدان ذات القرنین نیز گویند. ( معجم البلدان ).
قرنین. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از قصبه نیشک از نواحی سجستان. احمدبن سهل بلخی گوید: آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست ، در طرف چپ کسی واقع شود که به بُست رود، و مسافت آن از سرور دو فرسنگ است. صفاریان که بر فارس و خراسان و سجستان و کرمان غلبه کردند از این شهرند. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

دهی است از قصبه نیشک از نواحی سجستان . احمد بن سهل گوید : آن شهر کوچکی است و دارای ده هاست در طرف چپ کسی واقع شود که بست رود و مسافت آن از سروزن دو فرسنگ است .

دانشنامه آزاد فارسی

قَرْنین
شهر قدیم سجستان (سیستان). در دشتی در شمال غربی خاش قرار دارد. زادگاه یعقوب لیث و عمرو لیث صفار نیز بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳(بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم