سهم الغیب

لغت نامه دهخدا

سهم الغیب. [ س َ مُل ْ غ َ ] ( ع اِ مرکب ) در تداول فارسیان ، حصه ای از طعام که برای غائب نگهدارند. ( آنندراج ). || سهم الغیب بخشی معین از فلک البروج است. که از آن معلوم سازند که مولود را از اطلاع بر مغیبات و فراست و فهم و خرد تا چند بهره بود و سهم الغیب را بروز از ماه گیرند و به شب از خورشید و بر آن درجه طالع را میافزایند و از مجموع کلی برای هر یک از بروج سی درجه میکاهند، پس آنچه ماند مکان سهم الغیب است. سهم الغیب بر عکس سهم السعادة گیرند. رجوع به ذیل التفهیم ص 441، تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 273 و سهم السعادة شود :
نهان حال ما نزد تو پیداست
که سهم الغیب در طالع فتاده ست.خاقانی.کیست کز غمزه او تیر نهانی نخورد
صف مژگان کجش ترکش سهم الغیب است.محسن تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سهم عبارت است از بخشی معین از فلک البروج وسهمها نزد منجمان بسیار ند مثل سهم السعاده که آنرا سهم القمر نیز گویند وسهم الغیب و سهم القمر نیز گویند و سهم الغیب و سهم الایام و سهم غلامان و کنیزکان و علی هذا القیاس .. اما سهم الغیب بروز از قمر گیرند و بشب ازشمس و درجه طالع بیفزایند و از طالع سی گان افکنندو آنچه بر آید موضع سهم غیب بود .
باصطلاح فارسیان حصه از طعام که برای غائب نگهدارند سهم الغیب بخشی معین از فلک البروج است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت