برمک

لغت نامه دهخدا

برمک. [ ب َ م َ ] ( اِخ ) نام جد یحیی بن خالد برمکی ، و ایشان را برامکه گویند. ( منتهی الارب ). برمک از بزرگزادگان عجم بود، به خدمت عبدالملک مروان آمد و پایه ای بلند یافت در ندیمی و به عهد هشام بن عبدالملک مسلمان گشت و عقب و نسلش بسیار گشت همه خداوندان عقل و کفایت. ( مجمل التواریخ ). عنوان اجداد افراد خاندان برمکیان ، و آن در اصل عنوان لقبی بود که به رئیس روحانی معبد بودایی [ بهار ] بلخ میدادند. برمک معروف پدر خالد واو پدر یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به آل برمک شود. نام جد برامکه ،در ترجمه تاریخ طبری ، برمک بن ضروز ذکر شده است که او وزیر شیرویه بود. رجوع به پرویز شود :
فضل از نژاد برمک آتش پرست بود
تو از نژاد مهتر دین و علی زکی.سوزنی.وز سوم جعفر ار سخن رانم
برمک از آل خویش دارد عار.خاقانی.- جعفربرمک ؛ جعفر برمکی :
نامردم ار ز جعفر برمک چو یادم آید
هر فضله ای از آنها چون جعفری ندارم.خاقانی.و رجوع به جعفر ( ابن یحیی... ) شود.
برمک. [ ب َ م َ ] ( اِخ ) نام جائی و مقامی و ولایتی. ( برهان ) ( آنندراج ).
برمک. [ ب َ م َ ] ( اِخ )دهی است از دهستان زیرراه بخش برازجان شهرستان بوشهر. سکنه آن 122 تن. آب آن از رودخانه دالکی و محصول آن غلات و خرماست. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

عنوان اجداد افراد خاندان برمکیان و آن در اصل عنوان لقبی بود که بر رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند . برمک معروف پدر خالد و او پدر یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است .
دهی است از دهستان زیر راه بخش برازجان شهرستان بوشهر .

فرهنگ اسم ها

اسم: برمک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: barmak) (فارسی: بَرمک) (انگلیسی: barmak)
معنی: رئیس، اداره کننده، صورت دگرگون شده ی واژه ی سانسکریت پَرَه مَکه ( پرمکا ) به معنای رئیس، عنوان رئیس روحانی بودایی، ( اَعلام ) نام جد وسر دودمان برمکیان، مقارن حکومت بنی امیه بر خراسان، عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است

دانشنامه عمومی

برمک (اسلوهه). برمک ( به آلمانی: Bremke ) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در اسلوهه واقع شده است. برمک ۶۱۵ نفر جمعیت دارد.
برمک (دشتستان). برمک ( دشتستان ) ، روستایی از توابع بخش سعدآباد شهرستان دشتستان در استان بوشهر ایران است و شغل رایج مردم روستا کشاورزی و دامداری است.
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۶۲۱ نفر ( ۱۵۴ خانوار ) بوده است.
این روستا در فاصله ی سال های ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ حدود ۱۲۲ نفر جمعیت داشته است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل فال مکعب فال مکعب