لغت نامه دهخدا
شطیط. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد بخش قصبه معمره شهرستان آبادان. واقع در کنار شطالعرب. جمعیت آن 300 تن و آب آن از شطالعرب است.محصول آنجا یونجه و خرما و شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت نفت و حصیربافی است. راه آن ماشین رو و ساکنان آل ابومصرف هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
شطیط. [ ش َ ] ( اِخ ) شعبه اصلی رود کارون را گویند. چهاردانگه. چون کارون برابر شهر شوشتر رسد به دو شعبه شود، قسمت اعظم آن به جانب مغرب پیچد و از شادروان شاپور گذرد وسپس روی به سوی جنوب کند این شعبه را شطیط یا چهاردانگه گویند. قسمت دیگر مستقیم به جنوب سرازیر شود و آن را گرگر یا دودانگه گویند و این دو شعبه در بند فیر باز به هم پیوندند و زمین وسط دو شعبه ، شبه جزیره یا جلگه میناب نامیده می شود. ( از یادداشت مؤلف ).