تیزبال. ( ص مرکب ) معروف که به معنی تیزپر باشد. ( آنندراج ). سریعالطیران و تندپر. ( ناظم الاطباء ). تیزپر. تیزپرواز : چو دوران درآمد شدن تیزبال شدن چون جنوب ، آمدن چون شمال.نظامی.
فرهنگ عمید
پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر.
فرهنگ فارسی
پرندهای که بسیارتندوسریع پروازمیکند ( صفت ) پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران .