تیزبال

لغت نامه دهخدا

تیزبال. ( ص مرکب ) معروف که به معنی تیزپر باشد. ( آنندراج ). سریعالطیران و تندپر. ( ناظم الاطباء ). تیزپر. تیزپرواز :
چو دوران درآمد شدن تیزبال
شدن چون جنوب ، آمدن چون شمال.نظامی.

فرهنگ عمید

پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر.

فرهنگ فارسی

پرندهای که بسیارتندوسریع پروازمیکند
( صفت ) پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم