رس شدن

لغت نامه دهخدا

رس شدن. [ رُس س / رُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) رست شدن. رس شدن شکر؛ متبلور شدن آن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رس و رست و رس کردن شود.

فرهنگ فارسی

رست شدن رس شدن شکر متبلور شدن آن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال درخت فال درخت فال کارت فال کارت