سارقیه

لغت نامه دهخدا

سارقیه. [ رِ قی ی َ ] ( اِخ ) نام موضعی است به راه کعبةاﷲ. ( شرفنامه منیری ) :
ز آب و خاک سارقیه تا صفینه پیش چشم
بس دواءالمسک و تریاقی که اخوان دیده اند.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 98 ).
سارقیه. [ رِ قی ی َ ] ( اِخ ) ( فرقه ٔ... ) ازفرقه های مسلمان اند و گویند اگر کسی ده درم بدزدد، یا بطریق ظلم و تعدی بستاند چون که یک درم از آن صدقه کند کفارت همه شود. من جاء بالحسنة فله عشر امثالها. ( رساله هفتاد و سه ملت چ محمد جواد مشکور ص 18 ).

فرهنگ فارسی

فرقه ای از فرق مسلمانان .پیروان آن گویند اگر کسی ده درم بدزدد یا بطریق ظلم و تعدی بستاند چون یک درم از آن صدقه کفاره همه شود (من جائ بالحسنه فله عشر امثالها ) .
از فرقه های مسلماناند و گویند اگر کسی ده درم بدزدد یا بطریق ظلم و تعدی بستاند چون که یک درم از آن صدقه کند کفارت همه شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم