برهمند

لغت نامه دهخدا

برهمند. [ ب َ رَ م َ ] ( ص ، اِ ) به معنی برهمن است که پیر و مرشد و حکیم و دانشمند و اصیل و نجیب هنود باشد. ( برهان ). مزیدعلیه برهمن. ( آنندراج ). دانشمند هندوان. ( اوبهی ). رجوع به برهمن شود.

فرهنگ عمید

= برهمن

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) پیشوای روحانی آیین برهمایی و آنان یکی از سه طبق. مردم را در آیین برهمایی تشکیل میدهند . توضیح معرب این کلمه نیز ( برهمن ) و جمع آن ( براهمه ) است .

فرهنگ اسم ها

اسم: برهمند (پسر) (سانسکریت)
معنی: برهمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال اوراکل فال اوراکل فال چای فال چای فال پی ام سی فال پی ام سی