لغت نامه دهخدا
جزب. [ ج ُ ] ( ع اِ ) بندگان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). یقال : له جزب کثیر؛ ای عبید. و این کلمه اسم جمع است و لفظ مفرد ندارد. ( از اقرب الموارد ).
جزب. [ ج ُ زُ ] ( اِخ ) ( ذو... ) از قرای ذمار است به یمن. ( از معجم البلدان ).