دانشنامه اسلامی
اهل کتاب برای خود، مدعی فضایل و درجاتی بودند که ریشه در برتری جویی آنان داشت. قرآن چنین ادعاهایی را صرفاً آرزوهایی بی پایه و اساس دانسته است: «... تِلکَ اَمانِیُّهُم». برخی از آن ادعاها عبارت است از:
برخی فضایل ادعائی اهل کتاب
← انحصارطلبی در هدایت یابی
ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، ابی السعود؛ اسباب النزول، واحدی؛ املاء ما من به الرحمن؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ البدایة و النهایه؛ بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛ تاریخ جامع ادیان؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تذکرة الفقهاء؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیرالعیاشی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر کنزالدقائق و بحر الغرائب؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع المدارک؛ جامع المقاصد فی شرح القواعد؛ الجزیة و احکامها فی الفقه الاسلامی؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ حقوق اقلیتها بر اساس قرارداد ذمه؛ دایرة المعارف تشیع؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ سیرة النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) من القرآن الکریم و السنة الصحیحه؛ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم (صلی الله علیه وآله وسلم)؛ صیانة القرآن من التحریف؛ طهارت و نجاست اهل کتاب؛ الفقه الاسلامی و ادلته؛ فقه الصادق (علیه السلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء؛ کشف اللثام عن قواعد الاحکام؛ لباب النقول فی اسباب النزول؛ لسان العرب؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجمع الفائدة و البرهان؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستمسک العروة الوثقی؛ مستند العروة الوثقی؛ الملل و النحل؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ موسوعة الفقهیة المیسره؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نورالبراهین فی اخبار السادة الطاهرین؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر.
[ویکی فقه] ادعاهای اهل کتاب (قرآن). اهل کتاب خود را برتر از دیگران می دانستند و برای این که خود و دینشان را از همه برتر معرفی کنند، همیشه ادعاهای بی اساس و بی جایی می کردند، خداوند این ادعاها را در قرآن بیان کرده است.
برخی از اهل کتاب مدعی کتاب الهی بودن گفتارهای خود بودند:وان منهم لفریقا یلو ن السنتهم بالکتـب لتحسبوه من الکتـب وما هو من الکتـب ویقولون هو من عند الله وما هو من عند الله ویقولون علی الله الکذب...در میان آنها (یهود) کسانی هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان می گردانند که گمان کنید (آنچه را می خوانند،) از کتاب (خدا) است در حالی که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) می گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ می بندند در حالی که می دانند! باز در این آیه سخن از بخش دیگری از خلاف کاری های بعضی از علمای اهل کتاب است، می فرماید: بعضی از آنها زبان خود را به هنگام تلاوت کتاب خدا چنان می پیچند و منحرف می کنند که گمان کنید آنچه را می خوانند از کتاب خدا است در حالی که از کتاب الهی نیست (و ان منهم لفریقا یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب و ما هو من الکتاب).یلون از ماده لی (بر وزن حی) به معنی پیچیدن و کج کردن است و این تعبیر در اینجا کنایه جالبی از تحریف سخنان الهی است گویا آنها هنگام تلاوت تورات وقتی به صفات پیامبر اسلام که بشارت ظهورش در آیات تورات آمده بود می رسیدند در همان حال آن را تغییر می دادند و چنان ماهرانه این عمل انجام می گرفت که شنونده گمان می کرد آنچه را می شنود متن آیات الهی است.آنها به این کار نیز قناعت نمی کردند بلکه صریحا می گفتند: این از سوی خدا نازل شده در حالی که از سوی خدا نبود (و یقولون هو من عند الله و ما هو من عند الله). سپس قرآن بر این امر تاکید می کند که این کار به خاطر این نبود که گرفتار اشتباهی شده باشند بلکه، به خدا دروغ می بندند در حالی که عالم و آگاهند (و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون).تمام اینها به خاطر این بود که منافع مادی خود را در خطر می دیدند و به خاطر آن دست به هر گناهی می زدند در حالی که اگر افق فکر خود را بالا می گرفتند و خلوص نیتی نشان می دادند خداوند قادر متعال هم زندگی معنوی آنها را تامین می کرد و هم جنبه های مادی آنها را.
الهی بودن دست نوشته های خود
برخی از اهل کتاب مدعی الهی بودن دست نوشته های خود بودند:فویل للذین یکتبون الکتـب بایدیهم ثم یقولون هـذا من عند الله لیشتروا به ثمنا قلیلا فویل لهم مما کتبت ایدیهم وویل لهم مما یکسبون.پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند، سپس می گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آورند! خداوند در مقام توصیف دانشمندان یهود برای دومین بار برآمد و فرمود:فویل للذین یکتبون الکتاب... پس وای بر آنهایی که کتاب را می نویسند. گفته شده: منظور از ویل کوهی است در آتش جهنم.بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله... «کتاب را می نویسند» به دست های خودشان و سپس می گویند: این از جانب خداوند است.منظور این است که خود متصدی نوشتن آن هستند و سپس به خدا نسبت می دهند. گفته شده معنای آیه این است:اینها این کار را از پیش خود انجام دادند مانند کسی که مذهبی را اختراع کرده و یا گفتار بی سابقه ای را بگوید که آن مذهب و گفتار را به او نسبت می دهند و می گویند: این مذهب تو است و این گفتار تو است و اگر چه همه گفتارها از خود او باشد و منظور این است: که تو در این امر مبتکر و مخترع هستی و کسی بر تو سبقت نگرفته.و گفته شده منظور از نوشتن ایشان بدست هایشان این است: که اینان تورات را تحریف نموده و اوصاف نبی اکرم را تغییر داده تا عوام یهود را در شک و تردید واقع سازند و این معنی از امام باقر علیه السّلام و گروهی از مفسرین نقل شده است.لیشتروا به ثمنا قلیلا... تا او را به بهای اندک بفروشند.منظور این است که در برابر این کار ناشایست از عوام یهود اموالی را بگیرند و کلمه «اشتراء» بعنوان مجاز استعمال شده است و منظور تشبیه به اشتراء است زیرا اینان حق را پایمال و باطل را آشکار کردند تا در برابر مالی بدست آورند مانند کسی که متاعی را می خرد و در برابر پولی می پردازد.و منظور از «ثمنا قلیلا» این است که آنچه در برابر این کار قرار گیرد ناچیز و اندک است و عرب در این قبیل موارد روش معروفی دارد که در اثر تتبع در کلمات آنها شناخته می شود.فویل لهم مما کتبت ایدیهم... پس وای بر ایشان از آنچه بدست خویش نوشتند، عذاب و رسوایی و زشتی بر آنها در برابر تحریفی که در کتاب تورات مرتکب شدند.و ویل لهم مما یکسبون... و وای بر آنها از آنچه از آن بدست آوردند در مای موصوله دو احتمال است:اول اینکه منظور معاصی و گناهان باشد. دوم منظور مال حرام و رشوه های نابجایی که بزرگان یهود از عوام می گرفتند.
ادعا در ایمان
اهل کتاب در ایمان خویش ادعای خلاف واقع داشتند:قل یـاهل الکتـب هل تنقمون منآ الا ان ءامنا بالله... • واذا جآءوکم قالوا ءامنا وقد دخلوا بالکفر وهم قد خرجوا...بگو: «ای اهل کتاب! آیا به ما خرده می گیرید؟ (مگر ما چه کرده ایم) جز اینکه به خداوند یگانه، ایمان آورده ایم... هنگامی که نزد شما می آیند، می گویند: «ایمان آورده ایم!» (امّا) با کفر وارد می شوند، و با کفر خارج می گردند. در این آیه برای تکمیل بحث درباره منافقان اهل کتاب پرده از روی نفاق درونی آنها برداشته و به مسلمانان چنین اعلام می کند: هنگامی که نزد شما می آیند می گویند ایمان آوردیم در حالی که با قلبی مملو از کفر داخل می شوند و به همان حال نیز از نزد شما بیرون می روند و منطق و استدلال و سخنان شما در قلب آنها کمترین اثری نمی بخشد.(و اذا جاؤکم قالوا آمنا و قد دخلوا بالکفر و هم قد خرجوا به).بنابراین چهره های حق به جانب و اظهار ایمان و همچنین پذیرش ظاهری و ریاکارانه ای که در برابر سخنان شما نشان می دهند، نباید شما را فریب دهد.و در پایان آیه به آنها اخطار می کند که با تمام این پرده پوشی ها خداوند از آنچه آنها کتمان می کنند، آگاه و با خبر است.
یهودی و نصرانی بودن ابراهیم
...