زینی

لغت نامه دهخدا

زینی. ( ص نسبی ) زیندار. که زین بر او نهند سواری را.ستوری که سزاوار زین است و این جز ستور باری است که بر آن پالان یا جز آن نهند بار بردن را :
گذشتنی که نیالوده بود زآب در او
ستور زینی زین و ستور باری بار.فرخی.هزار استر زینی تیزگام
سراسر به زرین و سیمین ستام.اسدی.رجوع به زین و ترکیبهای آن شود.
زینی. [ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف است که در شهرستان بیرجند واقع است و 173 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف است که در شهرستان بیرجند واقع است و ۱۷۳ تن سکنه دارد .

دانشنامه عمومی

زینی یک روستا در ایران است که در دهستان باقران واقع شده است. زینی ۱۲۴ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم