تاریک شب

لغت نامه دهخدا

تاریک شب. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) شب تاریک. شب های محاق :
صدرجهان ، جهان همه تاریک شب شده ست
ازبهر ما سپیده صادق همی دمی.رودکی.بگوش من آید بتاریک شب
که بگشاید از رنج یک تن دو لب.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شب تاریک از شبهای محاق .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم