بپا خاستن

لغت نامه دهخدا

بپا خاستن. [ ب ِ ت َ ] ( مص مرکب ) بر پا خاستن. پا گرفتن. ایستادن. بلند شدن.

فرهنگ فارسی

پا گرفتن ایستادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال لنورماند فال لنورماند